rt50

متن مرتبط با «بیداری» در سایت rt50 نوشته شده است

بیداری

  •  شبها تا ته تاريكی بیدار می مانمتلفن هایم را پاسخ نمی دهمکانال هایی تلویزیونی را با صدای خاموش ورق می زنمرفته گر کوچه ی ما که این روزها از نزدیک ترین دوستان من استمی گفت:نیمه های شب وقتی نوبت جارو کردن این کوچه باغ تاریک می رسدمن چشمم به چراغ روشن طبقه ی دوم این خانه ی قدیمی ستسایه ات را که از پشت پنجره می بینم خیالم راحت می شود که خوبیروزهای زیادیست که هنرمندانه ظرفهایم را نشسته در سینک ظرفشویی می چینمآخرین باری که تختم را مرتب کرده ام یادم نیستمدام کتاب تازه می چینم روی میز و هیچ کدامشان را هم نمی خوانمچند فیلم جدید که تازه بدستم رسیدهو چند کتاب شعر از دوستانم که داده اند من بخوانمشفرصت هیچ کاری را جز اندیشیدن به تو ندارملب تابم را مهربان می گذارم روی پاهایمو شروع می کنم به خلق واژه هایی که معنی اشان را نمی فهممدیگر حرفی نمانده که برایت ننوشته باشمحال حوصله ام خوب نیستلعنتی بیاتمام خانه ی دلتنگ من در انتظار توست , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها