rt50

متن مرتبط با «تفنگ» در سایت rt50 نوشته شده است

تفنگ

  • به آسمان نگاهی کردم.لشکربزرگ شب به آرامی سپاهعظیم روز رابه سمت غرب میراند.صدای پایی ازپشت سرم شنیدم.تپش قلبمشدیدترشد.انگارچندقدمی من بود.صاحب صداگفت:-صبرکن حمید.فهمیدم جواد است.سرم رابرگرداندم:-پسرنزدیک بودسکته کنم تو که گفتی نمیام.-حالاکه اومدم؛ازکجاشروع کنیم؟-توحواست به اونورباشه مبادا کسی بیاد.-باشه.شروع به کندن زمین کردم،فکرکنم حدودیک مترکندهبودم.گفتم:-تموم شدبده من تفنگه رو.-بیا بگیر.این تفنگ میراث عموی پدربزرگ مادرم بودکه حالا ماازترس غارتِ مأموران حکومتی مجبور به دفن آن شده بودیم وتقریباً نشان فامیلی مابودوتوی محلّمان نمونه ی آن نبود.ومدرک مابرای تصاحب آن نام خانوادگی مان بود که درته تفنگ حک شده بود.خانواده ی معروفی بودیم وهمه روی حرفمان حساب می کردند.جوادهمپسردایی من بودخانه شان شیراز بودوحدوددوسالی می شد که اورا ندیده بودم حالا هم کهبود دلم قرص بود که کارمان انجام میشود.چون درقایم کردن وسایل خبره بود.ولی آن شب زمین وزمان دست به دست هم دادهبودندکه کارمان نشود.تفنگ راداخل گودالی که کنده بودم گذاشتم.صدایپایی آمدوبلافاصله صدایی رعد آساگفت:-کی اونجاست؟فهمیدم از مأموران حکومت است.باجوادشروع بهدویدن کردیم اوهم دویدتاطبقه ی دوم این تعقیب وگریز ادامه داشت.اگرگیر می افتادیمبه بد مخمصه ای می افتادیم.ولی شانس با ما یار بودویک برزنت رو به رویمانپیدا کردیم.باخودم گفتم یا حالا یا هیچ وقت.صدای پا هنوز داشت می آمد.فرصت خوبی بود.برزنت راروی سرمان کشیدم وطورینشستیم که انگارزیربرزنت مصالح ساختمانی گذاشته اند.باید بدون حرکت می نشستیم.صدای پا نزدیک ترشد.یاد تفنگ افتادم.اگرکوچکترین حرکتی میکردیم حسابمان با کِرام الکاتِبینبود.نورچراغ قوه را روی زمین انداختم تکّه مقوایی دیدم که رویش ذغال کوچکی بود؛همانچیزی که میخواستم.مقوّارا برداشتم.وباذغال روی آن نوشتم:-تفنگه چی شد؟وجواد نوشت:-نگران نباش.آوردمش.وبه آرامی نوک انگشتم را بهآن زد.سرمای آرامش بخشی وجودم راپر کرد.مدت زیادی بدون حرف ودرسکوت سپری شدتااینکه مأمور ازپیداکردن ما نا امید شدورفت از صدای پایش فهمیدم.وقت بیرون آمدن بودبرزنت را کنار زدیم ورفتیم به جلوی ساختمان رسیدیم جواد گفت:-حمید تفنگو نیاوردم.-به خشکی شانس من حواسم به اوضاع هست توبروبیارش.باچراغ قوّه ها به هم دیگه علامت میدیم.برو.به ساعتم نگاهی انداختم حدود10:35 دقیقهبود., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها