گر از این منزل ویران به سوی خانه رومدگر آن جا که روم عاقل و فرزانه رومزین سفر گر به سلامت به وطن بازرسمنذر کردم که هم از راه به میخانه رومتا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوکبه در صومعه با بربط و پیمانه رومآشنایان ره عشق گرم خون بخورندناکسم گر به شکایت سوی بیگانه رومبعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگارچند و چند از پی کام دل دیوانه رومگر ببینم خم ابروی چو محرابش بازسجده شکر کنم و از پی شکرانه رومخرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیرسرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم, ...ادامه مطلب