rt50

متن مرتبط با «نامه» در سایت rt50 نوشته شده است

نامه عشقم

  • نامه

  • نامه ام را می گذارم باز بر دوش نسیمراه دشوار است بسم الله الرحمن الرحیمای سکوتت بهتر از رسم قشنگ گل، سلامای سکوتت دلگشا، مثل اذان های سلیمحال تو الحمد لله است مانند بهشتحال ما – العفو - مثل خار و خس های جحیمخانه تو زادگاه ابرهای بی قرارخانه تو زادگاه آفتاب است از قدیمحرف های ما پر از پروانگی هستند، بازدر طواف نور تو پرواز کم می آوریمچیست تکلیف کسی که در خودش زندانی استاو که دور افتاده از فیض صراط المستقیماز رمیدن های آهو ترس و تک افتادگیبغض هایم را بخوان از چشم های یاکریم, ...ادامه مطلب

  • دانلود مجله رایانه و فناوری اطلاعات روزنامه خراسان ضمیمه بایت شماره 291

  • عناوین ضمیمه بایت روزنامه خراسان شماره 291 :موزیلاهم با اَدوبی در افتاداینترنتفرصت یا تهدید ؟یکآچار فرانسه برای سخت افزاری‌ها37 هزاررایانه نیروهای مسلح فرانسه به اوبونتو مهاجرت داده شدآیامیدان نبرد دوباره به ایران باز می‌گردد؟, ...ادامه مطلب

  • دانلود ضمیمه کلیک روزنامه جام جم شماره ۴۳۹

  • عناوین ضمیمه کلیک روزنامه جام جم شماره ۴۳۹ :- کدام رایانه برای کدام شغل؟- لذت استفاده از ویندوز 7- ترفندهای کامپیوتر و ویندوز- اندروید با طعم شکلات ویفری- آی تی نامه برای مبتدی ها- سیستم های عامل همراه- جنجال لوگوی جدید یاهو- امنیت برای زندگی دیجیتال- اسب تروجان مایکروسافت در دل نوکیا- ناامنی اطلاعات شخصی در فضای مجازی- اینترنت وایمکس همراهو ..., ...ادامه مطلب

  • یادنامه به داستان راستان سال 1389 « ب 54 »

  •  ...«نگاه 3 به زندگی » (یافته های در تنهای 1389): ب 54عجب !!گویی هیچی نشد ! نه حرفی ، نه حدیثی ، نه گپی ، نه دروغی، نه توهینی ، نه تحقیری و نه . . . ،غروب که به منزل رسیدم حی و حاضر بود ! ( دهمین شب از 984! شبش!!) و همچنان به رتق و فتق امور آشپزخانه ؛ «آش مخصوص» بار گذاشته بود و با کوبیدن سبزی پاک شده اش خود راسرگرم میداشت ، ظاهراً شام هم که سنبوسه آماده کرده بود . بچه ها ! نگو کهنگو ، این روزها همه و همه ی آن زمان طولانی بدون مادر بودن خود را با مادر بودن درصدد جبران نمودن می باشند و بابا را هم که با 2متر قــد و بالای یکصد و 20 کیلوگرم وزن در چند ساعتی که در منزل حضور پیدا می کند ندیده و نمی بینند ! و ایکاشنبود!!!وز، وز مریم خانم و بدنبال آن "او!" مرا بر آن داشت که از تصمیم رفتن به تهران بدنبال هماهنگی انجام گرفته شدهی دیروز با اداره بگذرم و مریم را امروز صبح به آن حال و زار برای اولین امتحانترمش تا دانشگاه با ماشین همراهی کنم . "او!" هم همراه مان شد ! در حالی که نهار بچه را مادرانه ! اول وقت در آشپزخانهبه بار گذاشته بود و ظاهراً حسب گفت و شنود ش با بچه ها ، ساعتی از صبح و عصرروزانه ی خود را در مرکز مشاوره ای بعنوان کارورز یا مربی مشغول می باشد . مریم در جلسه ی امتحان و من در محوطه داخل ماشین منتظرپایان امتحانش ، "او!" هم ظاهراً در حد واسط بین من و مریم در گوشه یاز سالن سرپوشیده دانشگاه با رویاهای خود ؛ خدایا ! چنان کن که درپایان کار تو خشنونت باشی و ما رستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتگار!!!!!..................................« نوشتن !! »...ایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی !!مگر "نوشتن!" آخرین شرط حیات زندگی دنیوی و اولین نقطه ی شروع جاودانهزیستن و به "عشق!" پیوستن نبوده و نیست ؟! پس چرا ننویسم ؟!  "نوشتن!" آرامشم می دهد ."نوشتن!"اداره ام می کند . "نوشتن!"زیبای به من می دهد . "نوشتن!" اندیشه هایم را شکوفا می کند . "نوشتن!" توتم من است . "نوشتن!" تنها ارتباط من با "عشقم" می باشد . "نوشتن!" نقاشی من است با 32 حروف . , ...ادامه مطلب

  • یادنامه به داستان راستان سال 1389 « ب 53 »

  • ...«نگاه 3 به زندگی » (یافته های در تنهای 1389): ب53 «سه شنبه 1389/10/14 شعبه 26 دادگاه عمومی (حقوقی)دادگستری شهرستان کرج ازموضوع شماره پرونده 8809982612600482 بایگانی 880484 شعبه »  برای ارائه به او !  در دادگاه ی که قرار است در ساعت 10 صبح به دادخواستشدر 984! روزش به محاکمه بنشینیم .او نیم ساعت پس از حضور من (ساعت 30/10 دقیقه ) رسید و چه خوب که کارهای متفرقه و امضاء و انشاء قاضیهم برای پرونده ها و ارباب رجوع دیگر ، به اتمام رسیده و در همین ساعت مرا بهتفهیم پرونده فرا خوانده بود ،که « او ! » رسید .خیلی زود نوشته را که در کآور گذاشته بودم به او تحویل دادمو قاضی هم در صدد تفاهم بین ما از موضوع پرونده و دادخواستش مبنی بر:« 1- صدور قرار تامین خواسته مبنی بر توقیف اموالبلامعارض خوانده 2- مطالبه بخشی از مهریه مندرج در عقد نامه شماره 7400 مورخ1367/5/2به میزان چهل و نه میلیون و نهصد و پنجاه هزار ریال معادل چهار میلیون ونهصد و نود و پنج هزار ریال به انضمام کلیه خسارات قانونی . » که پس از جلسه اول (1389/2/25 ) حسب لوایح و مباحثات مان در آن جلسه ی دادگاه ، که جهتتحقیق و بررسی6 ماه 13 روز از آن گذشته بود . و « او! » چه خوش حساب و پر حافظه که مبلغ 116/700/000 ریال بهنرخ دادخواست اولیه اش به محاسبه کارشناسی آمده است . که مبلغ 49/500/000 ریال رااز طریقه شعبه 11 دادگاه حقوقی در دست وصول و مابقی را بدون در نظر گرفتن آنهمهنوشته و لایحه و گفت و شنود به کسر مبلغ فوق مربوط به شماره پرونده 88/11/5710شعبه ی فوق الذکر ، مبلغ 67/200/000 ریال را دردست مطالبه ی قانونی اش !!! در این شعبه ! ( شعبه26 ) یک طرف «عشق !» ، بدون پشتوانه ی قانون و آن طرف « معامله ! » ، با پشتوانه قانون و تبصره های الحاقی مربوط به آن؛ وقاضی که با خستگی و کوفتگی پرونده ما قبل ما به بستن پرونده مان ! گوش و چشم میدواند به صاحبان پرونده بعد ما که درب اتاقش را باز و بسته می نمایند!!و اینکه برای آنهمه پرداختی های من به « او ! » سند و رسید ی موجود نیست ! و خط بطلان کشیدن از طرفگیرنده مبنی بر وصول از بابت مهریه ، که رسیدی به من از این بابت نداده است ! « قول و قرار هارا کی دیده و شنیده ؟؟!! » عشق! هم که کارخود می کند و دادگاه هم که از آن بی بهره است و در نتیجه « آفتاب آمد دلیل آفتاب !!»و من :در پی, ...ادامه مطلب

  • یادنامه به داستان راستان سال 1389 « ب 52 »

  •  ...«نگاه 3 به زندگی » (یافته های در تنهای 1389): ب 52................................همشنگران بودم که چه شده است « او را ! » به اقامه ی نمازهم نمی بینم ؟! که امروز صبح (یکشنبه12/10/1389 ) قبل طلوع نهصد وهشتاد و دومین روز! و در شروع یازدهمینروز و احیاناً شب آشکار این روزها و شبهایش ، « او را ! » به قیامنماز دیدم !!!!و آه ،چه سجده ی طولانی ایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی !!! خدایا!خداوندا! ناامیدی را از «او!» بستان !خدایا!خداوندا! به کرم و لطفت ، آنچه را که برای «او!» بهتقدیر نوشته ای از «او!» دریغ منما !خدایا ! خداوندا! کمکش کن که "احمد دیروز ! " « عاشق و دل سوخته ی او برای خـــودم . » ، را به فراموشیبایستد و "احمد امروز! " «که به تیز کردن ابزارهای روحی ، روانی ، عاطفی و معنوی خویش مشغول است و عاشق "او" برای خود او شده است. » را همکه به کار و کاسبی اش بر نمی آید ، نبیند ...............................................در ساعت های آخر نهصد و هشتادو سومین شب (سحرگاه هان قبل از اذان صبح روز سه شنبه 14/10/1389) در حالی که او! نهمین شب حضور خود را بر بالین مریم درسقف مشترکمان را با تصویر و سایه ی از من سپری میکند در تاریکی به نوشتن :کـــرم ، 983 ! « پاورقی روز : سهشنبه 14/10/1389 ».. . من که چیزی برایم نمانده ، هرچه داشتم ونداشتم در طول 21 سال !! چرا 21 سال ؟؟! از تابستان سال 1361 شمسی تا بهار سال1386 به تو دادم ! جوانی ، مهربانی ، مهرورزی ، دوستی ، بینایی ، شنوایی ، بویایی ، وهمه و همه ، وبالاخره « عشق » را ! همه و همه حق واز لیاقت و شایستگی تو بود و شاید هم بیشتر از اینها که من نداشتم به تو محبوتریندنیوی ام بدهم .تـو! به هر بهانه ی ( به راز زندگی!) در طول سال 1386 برایم چاه کندی و بالاخره در بهار سال 1387 مرا در حالی کهبه تو وابسته بودم و عاشق ، (که احمقانه خواندنش!! "پدر و استاد") زنده زنده به گـــور انداختی و رفتیییییییییییییییییییییییییییی!!من اجلم نرسیده بود! پوست زنده زنده ریختم و اینک اینشدم ! که آن ! نیستم !!! مطمئن باش بهدرد دنیای ساخته و پرداخته ی تو نمی خورم و نمی خورم و نمی خورم !!!مرا بگذار و برو ! تنهایم بگذار ! تنهایم بگذار ! من بهدوست داشتن و عشق ورزی, ...ادامه مطلب

  • یادنامه به داستان راستان سال 1389 « ب 51 »

  • ...«نگاه 3 به زندگی » (یافته های در تنهای 1389): ب 51....................................................................................................................................................................................کلام سبز !.. . این روزها و شب ها کلامی جـز : «هنگامی که توان کامل خود را نمی شناسید، به هستی اجازه نمی دهید که هدایای الهیتان رابه شما ارایه کند. روح شما مشتاق است تا توان کامل خود را درک کند و فقط شمامی توانید بگذارید چنین شود. شما می توانید انتخاب کنید که قلبتان را گشوده، تمامیوجودتان را در آغوش بگیرید و یا می توانید انتخاب نمایید که با موجود موهومی کهتاکنون به عنوان خودتان می شناختید، زندگی کنید.بخشایش، مهم ترین گام در راه عشق ورزیدن به خود است. ما باید خودمان را با چشمانمعصوم یک کودک بنگریم و خلافها و شک و دودلی های خود را با عشق و مهربانی پذیراشویم.باید پیش داوری های سخت گیرانه ی خود را کنار بگذاریم و با اشتباهاتی که مرتکب شدهایم کناربیاییم. ما باید بدانیم که ارزش بخشیده شدن را داریم.بخشایش موهبتی است الهی که به ما می آموزد اشتباه کردن، بخشی از انسان بودن است.بخشایش از قلب برمی خیزد نه از منیت.بخشایش یک انتخاب است. هر لحظه می توانیم پیش داوریها و آزردگیهایمان را کنارگذاشته، برگزینیم که خود و دیگران را ببخشیم.هنگامی که تمامی فرافکنی هایمان را باز پس گیریم و موهبت هایمان را بیابیم، میتوانیم نسبت به خود مهر و عطوفت داشته باشیم. آنگاه برای ما طبیعی است که نسبت بهافرادی که دوست نداریم نیز مهر و عطوفت بورزیم. هنگامی که آنچه را از سوی دیگراندرمورد ما انجام شده در خود ببینیم، می توانیم مسئولیت آنچه را بین ما و آنها میگذرد، بپذیریم.» که کلامی زنده و زنده از موسسه کلام زنده KalameZendeh بهایمیلم[email protected]   نبوده است زمزمه نخواهم نمود ! چرا که در شرایطچون این روز و شب هایم برای تداوم به تماشا نشستن "عشق" به امتحان وحکمتش جزء زمزمه آن و احساس نمودن کلام تا مغز استخوانم راهی نمانده است که خداوندهوشیار مــرا از "عید نوروز" به گذری از"شب قدر! " تا "عید فطر" و ازآنجا به "عید قربان" و سپس"عیدغدیر" و تا بــه "عاشــورا" دیــدهو بالاخــره بــه &quo, ...ادامه مطلب

  • یادنامه به داستان راستان سال 1389 « ب 50 »

  • ...«نگاه 3 به زندگی » (یافته های در تنهای 1389): ب 50که نهصد و هفتاد و ششمین روزش!!! حضوری فعال و فعال تــر ، دل خوشبه : رتـق و فتـق بچه ها ، همهی آن عقب مانده های 971 ! (برای مریم) و 974! (برای . . . و امیرحسین) ،{برایمن ، که خود را تمام کرده بود !! و در فراخوان عمومی اش همه ی بچگی ، نوجوانی ،جوانی اش را به زور و شمشیر حاکمیت من ! برایم نوشته و پایش را به امضاء نشسته است!! } ، منزل ، خرید عمومی ، سبزی و سبزی ، و . . . و . . .  مثل همان روز و شب ها ی دهه ی اول زندگی مشترکولی این بار مسلط و با چاشنی زخم زبانش ! که نشان از استقلال منشی و عدم مسئولیتپذیری داشته و دارد هر چند خستگی و اضطراب در درون و برونش موج می زند . و من ! همچنان سکوت و سکوت و سکوت ، و در تلاش غلبه نمودن به تمام احساساتخود که خدایا ! همه چیز را به تو واگذار کرده ام ، مرا از لغزش و دو روئی و بطورکلی مرا به خــودم واگذار مکن و ابزاری محکم و دقیق برای آنچه که برایم به تقدیرنوشته ای موئد و موفق و سرافراز گردان . و اجازه ام مــده که بهانه ای به دستش دهم!! که امروزه من بهانه ای جز سکوت و سکوت و سکوت ، بدون هیچگونه احساس شعف و شوقزندگی نداشته و ندارم ! هر چند این سکوتم را بلندترین صدایم بشنود !که من با این سکوت و آن حذف شوق و شعف ، عاشقانه و عاشقانه وعاشقانه می زیم ! هر چند بر من گران آید و مورد تمسخر این و آن قرار داشته باشم .تماس های تلفنی دایی ها ، زن دایی ها ، خاله ها و عزیز (مامان بزرگ) و بابا بزرگ با دعایش که: « انشالله سبب خیر شوی دختر!!!»با مریم خانم و بعد حضور حسن آقا به اتفاق خانمش شب هنگام پس از گرفتن آدرس منزلمان، که از سه ماه پیش در کش و قوس آن بوده و هست . و . . . و . . . و . . . که همه و همه فردای خواهند داشت !! بگذار همان های که بر من نوشتهاند تا خودشان باشند بنویسند و بگویند و بخواند و در ادامه امروز مرا لال و بیاحساس و شاید هم بی غریت ، بنویسند و بگویند و بخوانند تا من همجنان به «عشق!» و «عشق!»و «عشق!» خود بی آرایم تا به «عشق!» رسم و محـــو«عشق!» شوم که همه چیز«عشق!» بودو«عشق!» است و «عشق!» خواهد ماند .سقف کوچک چهار دیواری منزلمان امشب هم (دوشنبه 1389/10/6، به دومین شبش !) در آمد و برداشته شد تابه سقف آسمان پیوست ! که یک شب دیگر 5 نفرمان در این دنیای آشفته و در فضای 87متری آ, ...ادامه مطلب

  • یادنامه به داستان راستان سال 1389 « ب 49 »

  • ...«نگاه 3 به زندگی » (یافته های در تنهای 1389): ب 49قسمت ب 49دوشنبه 1389/10/6 :. . . بالاخره با همه و همه ی پایین و بالا رفتن در ادامه این سیرزندگی (حالا به : « لیلی و مجنون ؛ خسرو و شیرین؛ یوسف و زلیخا ؛ در مثال که مناقشه نیست .» ) پس از اینکه مریم به تیغ جراحی خانم دکتر نیر خدابنده فوق تخصصجراحی عمومی  در بیمارستان امام خمینی کرج سپرده شد و از حال و هوای درد وداروهای بیهوشی بیرون آمد و به ویزیت دکتر جراحیش مرخص از بیمارستان گردید ،آنگاه همه چیز آماده و مطمئناًبهانه خوبی برای همراهی مامان تا منزل که آن دو (. . . و امیرحسین)،خواهر بزرگخود را تا مرحله جراحی هدیه و پیشکش نموده بودنند و 974 شبانه روز هم در انتظار !که شاید آن شود به تقدیر الهی ! که شد. من که خوشبختانه همیشه وهمه حال به حال و هوای دیگر برای خـود « او !»، او را داشتم و توفیری برایم نمی نمود چرا که به پاس داری از عشقبرای او ، خیلی زودتر از اینها جان و دل کنده بودم و زنده زنده پوست از تن ریخته !و هیچ چیز را به آن عشق عوض نکرده و اصلاْ طور دیگر و با نگاهی دیگر به عشق وزندگی نگریسته که به زبان ، قلم ، و کتابت « نوشتار» در نیآید !!و او آمد ! و خیلی زود مامان مامان فضای منزل را عطر آیین نمود و من . . . !!! شب هنگام خیلی عادی تردایی محسن و زن دایی با اتفاق رحمت رسیدند ، خدایا تو همیشه مسبب خیری و شر در ذاتتو نیست . شام سفره و دور هم ! خواب و خیال نیست! واقعیت موجود شب 975 ! در زندگیمان می باشد. مادر بچه ها زحمت فراوان در این سه شبانه روز کشیده بود و خستگی وبیخوابی از روح و روانش هویدا بود و بچه ها آنچنان دور او ، همچو ن سربازان ملکه یزنبور عسل !!! و مریم فراموش کرده بود که چه هزینه ی داده تا شب 975 ! فرا رسد و اینشود . هم چیز بوی آن میداد که امشب سقف کوچک منزلمان برداشته خواهد شد وبه سقف آسمان خواهد رسید تا مادر بچه ها شب را بماند ! ( چرا که در تعهد آن بوده و هست که زیر یک سقف مشترک با من و بچهها نباشد !)  و پروانه ها آن کنند که کردند و این شد و آن مانــد!!!!!!!!!!!!!!!!!و چه سخت ! ولی زیبا ، برای هرآنچه را که بچه ها و شاید هم مادرشاندوست میدارند دوست داشت ! و چقدر تنها و تنها و تنها و . . .مادر! رمز و رموز خدایی ! کس نداند چیست و کیست و خود همغافل از خود ! . . .  ( . . . . 09, ...ادامه مطلب

  • یادنامه به داستان راستان سال 1389 « ب 48 »

  •   ...«نگاه 3 به زندگی » (یافته های در تنهای 1389): ب 48قسمت ب48......................................................................................................پاییزسال 1389 به شب یدا سر خواهد آمد و تا ساعاتی دیگر آخرین شب پاییز را به رسم ورسومات ایرانی به منزل حسن آقا ان شاء الله بسر خواهیم آورد در حالی که سومین یاچهارمین! زمستان و یا قوی تر نوشته شود دهمین ! زمستان بر ما می رود که « جفتمان» راحال و هوای دیگر است .-       یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه استکه یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت . . . « یلدا مبارک » 23:50:14  ،  . . .. 0937197-       من : دیگه چه ؟!  00:19:03-        Dige inke yalda yanidar jozveha ghalt zadan yani 1 daghighe bishtar dars khandan, yan-        i dir khabidan va sobhb emtehan naresidan , . . . 00:21:37 ,0937197…. ،  -         ( دیگه اینکه یلدا یعنی در جزوه ها غلت زدن ،یعنی یک دقیقه بیشتر درس خواندن ، یعنی دیر خوابیدن و صبح به امتحان نرسیدن ، . .. )و بعد :......................................................................................................نهصد و هفتادو دومین شب (972) !!!خدایا این چه حکمتیاست که مریم خانم حسب درگیری شدید درد نامشخص پهلو و شکم و روده در بیمارستان قائمکرج باید امشب (پنجشنبه شب 2/10/1389 ، که یک جمعه ی ! دیگر مرا در آبستن دارد.) تحت نظرپزشک و نااشتها بماند و منتظر ، تا اگر بر درد فایق نیآید پزشکانی که تاکنون علت را باگرفتن آزمایش های مکرر تشخیص نداده اند به تیغ جراحی در بیمارستان بسراغش روند !!و چه خوب که مریمخانم تحت این شرایط فوق ، سعادت همراهیش نمود و در بیمارستان قائم کرج ( حول و حوش 1000متری آپارتمان استیجاری ما ) طبقه چهارم بیمارستان، بخش 7 و اتاق 2 ( در ارتفاع 3 متر بالاتر از ما در آپارتمان استیجاریمان)  در 972 مین شب متوالی جدایی مادرش ! در اتاقی که مادرش او را همراهی میکند بسر خواهد برد !و چه شب خوبی برایمریم ؛ وخدایا چرا مریم ؟!امشب برای مریم , ...ادامه مطلب

  • صفحه اول روزنامه های اقتصادی 92/7/22

  • مهم ترین عناوین اقتصادی امروز ۹۲/۷/۲۲ را در نیم صفحه نخست روزنامه های زیر بخوانید: [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...], ...ادامه مطلب

  • تمرین فوق برنامه بوکس

  • تمرینات دوره ای بوکساستفاده از وقت و امکانات کم و کاهش افرادی که در یک زمان میباید مورد توجه قرار گیرند.اهدف: تمرین اینتروال، بهبود استقامتزمان: 1ساعتتجهیزات مورد نیاز: قیف، دستکش بوکس، میت [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...], ...ادامه مطلب

  • اجرای برنامه های جاوا با Java Runtime Environment 1.6.0.22

  • ده اما به دلیل قابلیت های خاص خود مورد توجه شرکت های ساخت گوشی قرار گرفت و اکثر آنها سیستم عاملی مبتنی بر جاوا را برای موبایل های طراحی کرده و استفاده نمود اند . ذکر این نکته به خاطر این بود که بسیاری از کاربران فکر می کنند جاوا تنها برای موبایل مورد استفاده قرار می گیرد که بر خلاف این عقیده ، کاربردهای بسیاری را از این زبان برنامه نویسی که نسبت به سایر زبان ها از سادگی بیشتری برخوردار است در کامپیوتر مشاهده می کنیم . اگر تا به حال در سایت های مختلف با نرم افزار هایی رو به رو شده باشید که در توضیحات آنها ذکر شده باشد که زبان برنامه جاوا است ، برای اجرای آنها حتما می بایست نرم افزار Java Runtime را در ابتدا نصب نموده تا قابلیت باز کردن فایل یا برنامه ی مورد نظرتان فراهم شود . علاوه بر این ها برخی از صفحات اینترنتی به طور کامل با جاوا طراحی شده اند توانایی باز شدن با مرورگر ها را به طور معمول نداشته و برای مشاهده آنها نیز به این نرم افزار نیاز خواهید داشت . از این رو با توجه به محبوبیت خاصی که پلتفرم جاوا در بین برنامه نویسان پیدا کرده است در اختیار داشتن Java Runtime امری واجب برای عقب نماندن از دنیای تکنولوژی برای هر کاربر محسوب می شود . این نرم افزار که به صورت رایگان منتشر می شود در دو نسخه ی ۳۲ بیتی و ۶۴ بیتی ارایه شده که می توانید با توجه به پردازشگر خود یکی از آنها را از دانلود کده ، دریافت نمایید .نسخه ۳۲ بیتیحجم : ۱۳٫۹۵ مگابایت پسورد : www.downloadkade.com دانلود با لینک مستقیمنسخه ۶۴ بیتیحجم : ۱۴٫۱۱ مگابایت پسورد : www.downloadkade.com دانلود با لینک مستقیم, ...ادامه مطلب

  • آموزش آنلاین برنامه‌نویسی بیل گیتس و زاکربرگ با مدیریت هادی پرتوی!

  • با توجه به پشتیبانی میلیون دلاری از سوی غول‌های تکنولوژیدنیا، بنیادی غیرانتفاعی به نام Code.org  راه اندازی شده که هدف آن ترویجعلوم رایانه در مدارس است. در اولین اقدام از سوی این موسسه که ” ساعتکدنویسی” نامیده می‌شود، این بنیاد با یاری طلبیدن از مارک زاکربرگ و بیلگیتس دست به برپایی مجموعه ای آموزشی زده است.در کنار این دو شخصیت ممتاز، شرکت‌هایی مانند آمازون،مایکروسافت، گوگل، LinkedIN، و… نیز به همراه شخصیت‌هایی مانند JackDorsey,Drew Houston, John Doerr در این برنامه شرکت خواهند کرد. اما نکتهجالب اینکه سرپرست این پروژه، مدیر اجرایی سابق مایکروسافت یعنی هادیپروتوی است. اپل، دارپ باکس، یاهو، الکترونیکس آرت نیز از این برنامهپشتیبانی خواهند کرد.وی در این‌باره می‌گوید: ” هدف ما پر کردن فاصله ای است که درکدنویسی میان شما و زاکربرگ وجود دارد.” او و برادر دوقلوی وی، علی پرتویپیش از این ویدئویی را در زمینه لزوم یادگیری کدنویسی برای بزرگان دنیایتکنولوژی، موزیسین‌هایی مانند Will.i.am و بازیکن بسکتبالی مانند کریس بوشمنتشر کرده بودند. این ویدئو بیش از ۱۰ میلیون بار مشاهده شده بود.Reid Hoffman، مدیر اجرایی LinkedIN، در این‌باره می‌گوید:افزایش تعداد کدنویس‌ها در درجه اول، باعث پیشرفت تکنولوژی کشورها خواهد شداما نتیجه موثر‌تر آن، بهبود قدرت تفکر و تعقل هر شخص خواهد بود.Hour Of Code، اما برخلاف نام آن، هیچ ارتباطی با یک ساعت خاصندارد و به نحوی برنامه ریزی شده تا ۱۰ میلیون دانش آموز را وارد این دورهآموزشی کند. Code.org محتویاتی مناسب دانش آموزان در همه سنین با هر سطحتجهیزات و ارتباط اینترنتی فراهم خواهد کرد. پرتوی در این‌باره می‌گوید: ”این ‌برنامه قصد دارد این دانش آموزان را با علوم رایانه آشنا کرده تا برخیاز آن‌ها به این علم علاقمند شده و بتوانند به راحتی رشته مورد نظر خود رابرگزینند. “این برنامه، مجموعه ای از جوایز مختلف را نیز برای شرکتکنندگان در نظر گرفته است که شامل فضای ذخیره سازی رایگان برای دراپ باکس،مجموعه های آموزشی رایانه ای، شارژ اسکایپ، کارت آیتونز و برگزاری ویدئوکنفرانس به همراه پیشتازان تکنولوژی مانند Jack Dorsey  و Susan Wojcickiاست., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها