چون ابر سیاهی شده سنگین بارماین گونه ز شرمساری ام ميبارمجود و کرمت اميدوارم کردهور نه به چه روی من به تو روی آرم هر لحظه و دم به دم، ظَلَمتُ نَفسِیمن ماندم و بار غم، ظَلَمتُ نَفسِیگفتی که اگر توبه شکستی بازآصد بار شکسته ام، ظَلَمتُ نَفسِی بی توشه و زاد راه، ما لا اَبکِیرویم ز گنه سیاه، ما لا اَبکِیدر نامه ي اعمال من سرگشتهیک حُسن نمانده آه ما لا اَبکِی من آمده ام توشه ای از آهم دهسوز نفس و اشک سحرگاهم دههر چند تمام کرده ای نعمت رایک بار دگر به کربلا راهم ده آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی رحمه الله از علمای ربّانی و صاحب کراماتي بود که ارادت ويژه اي به خاندان رسالت و حضرت سيدالشهدا عليه السلام داشت. این عارف وارسته هر سال دهة محرم در منزل خود مجلس روضه برپا می داشت و بسیار گریه می کرد و یاد مصائب امام حسین عليه السلام برایش جگرسوز بود.نقل کرده اند وقتی ايشان از دنیا رفت، یکی از بزرگان او را در عالم خواب دید و احوالش را جويا شد. پاسخ داد: وقتی مرا در قبر نهادند دو فرشته نکیر و منکر برای سوال و جواب آمدند. ازتوحید و نبوت سوال کردند، جواب دادم تا این که از امامان پرسیدند: نام امیر مومنان عليه السلام را به زبان آوردم که امام اول من است، سپس از امام حسن عليه السلام نام بردم؛ ولی وقتی که نام امام حسین عليه السلام را به عنوان امام سومم به زبان آوردم بی اختیار گریه کردم، آن دو فرشته نیز منقلب شده و گريستند.سپس به یکدیگر گفتند: آزادش کنیم کار این آقا با امام حسین عليه السلام است دیگر نیازی به سوال نیست. مرا آزاد نمودند و رفتند و اینک می بینی که شاد و خرسندم و در جایگاه خوبی هستم. کرامات امام حسین عليه السلام ص 178, ...ادامه مطلب