انقلاب چشم تو بر پاست
و هلهله ی مردمان کور
از نصرت نگاه تو بر اراده ی من
و همه جا پر است از موسیقی تلخ تسلیم آغوشم
به پای چادر گلدار فرو افتاده ات
زانو می زند اشتیاقم برابر خواست ظالمانه ی نگاهت
آسمان این رابطه پر می شود از غبار شعار
و شعور
میان هیجان کاذب زنان سیاه پوش
به فراموشی همیشه ی من می پیوندد
تنها داغ یک بوسه می ماند بر پیشانی ام
و نام من
مظلوم ترین شهید این دیدار نا برابر
میان چشمان مسلح تو و لرزش دستان خالی و مردانه ی من است
آری من
اولین پیامبر شاعر شهید چشمان مهربانترین قاتل زمینم
rt50...برچسب : نویسنده : arash ababa بازدید : 307