در های آسمان باااز است

اینجا:   سرزمینه پر مهر, خدا

زمان:   عصر      غروب      لحظه های روشن, خدایی

صدایت زدم

ای دوست و همراه    ای  آشنای لحظه هایم    رفیییقه خوبم

امروز عرفه، در نهایته بارانی بودن    ؛      صدایت زدم

به حرمته حسین (ع)، صدایت زدم و از خدا خواستم شادیت را

آرامشت را

خنده هایت را

زندگیت را....

و

جواب شنیدم....                        چرا که او شنوا ست و بی جواب نمیگذار هیییییییچکس را

جواب شنیدم و وجودم ستاره باران شد

جواب شنیدم و همه ی وجودم، پر از حس های قشنگ و آسمانی شد

جواب شنیدم و دلت را دیدم که آیینه بندان است

جواب شنیدم و حضور و نور و عشقش را دیدم

جواب شنیدم از او......از آن مهربان خدا             و عیدی ام را گرفتم

عیدیم، شادی و آرامش, آدم های زندگیم است

پس شاد باش اگر در زندگیم جای داری

پس شاد باش اگر شادی, من برایت مهم است

پس شاد باش اگر باور داری که نگاهه آن بالاتر از من و تو،  به من و  تو ست

پس شاد باش که خدا مرا برای تو و تو را برای من ،   و بین مان را مملوء از احساس و محبت کرده است......

شاد باش که او بهترین, پناه دهنگان است

شاد باش که او منتهای امید و خوبی هاست

قسم بر او ..... او خنده هایت را عاشق است. او دلت را پر از ایمان به کفایت, خودش   و نشاط می خواهد.... همین و بس.     او هوایت را دارد. شک نکن

باورش داشته باش ای آشنای زندگیم

او خدای من و توست

او تو را خییییییییییلی دوست دارد

او همه ی بندگانش را دوست دارد

میدانم که معنی, "دوست داشتن" را میدانی....

در های آسمان باااز است.............بااااز