معرفی کتاب مهمان

ساخت وبلاگ

نام کتاب: کلیدر

نویسنده: محمود دولت آبادی

معرفی کننده : ملیحه دلیلی صالح: کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی، اهل سبزوار ، مسئول کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار هستند و در سال جدید تحصیلی نیز به جمع مدرسین دانشگاه  پیوسته اند.

معرفی کتاب: رمان کِلیدَر  مشهورترین رمان از آثار محمود دولت ابادی نویسنده معاصر ایرانی است که دارای ویژگیهای ممتازی نیز هست. این رمان طولانی ترین رمان ایرانی در ۱۰ جلد و  سه هزار صفحه می باشد. هر چند در ابتدا به صورت ۵ مجلد در بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۳ به چاپ رسیده است و در همان دوران انقلاب فروش بسیار خوبی نیز داشته است. از طرفی این رمان نویسنده خود را به جایزه نوبل نیز نزدیک کرد ولی موفق به دریافت آن نشد. این رمان سبک واقع گرایی دارد و از یک داستان واقعی گرفته شده است. کلیدر که به اشتباه کُلِیْدَر نیز تلفظ می‌شود،نام کوهی در نزدیکی سبزوار می باشد داستانش در بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ رخ می دهد. موضوع آن در ارتباط با شورش و قیام مردم محروم علیه نظام فئودالی و ارباب رعیتی است.

گل محمد که نقش اصلی داستان را دارد در روستایی در اطراف سبزوار زندگی میکند. او دامدار است گوسفندان او بیماری مسری می گیرند و  میمیرند.  دولت از مردم به زور طلب مالیات می کند اما مردم توانایی پرداخت ان را ندارند همین مسئله باعث میشود که گل محمد سر بر شورش برداشته و از دستور دولت سرپیچی و با دیگران به مبارزه علیه دولت بپردازد. دولت به عنوان یاغی دنبال اوست. به همین دلیل مامورانی برای دستگیری او میفرستد اما گل محمد آنها را می کشد. همین کار زندگی او را دچار چالشی بزرگ می کند و باعث می شود تا او زندگی مخفی را با تعدادی از دوستانش شروع کند. افسانه هایی که درباره او می سازند او را تبدیل به یک قهرمان برای مردم می کند. او می فهمد قهرمان ماندن از قهرمان شدن سخت تر است. دچار کشکمکش درونی است. از طرفی مبارزه ای سخت را نیز اغاز کرده است. در این راه به پیروزیهایی نیز دست میابد. دولت که قادر به دستگیری او نیست راههای زیادی را امتحان می کند. مثل دادن رشوه ، تهدید خانواده ولی تاثیری ندارد. داستان با مبارزه او با زورگویان و اربابان ادامه می یابد تا اینکه...

بقیه ماجرا رو دیگه باید خودتون بخونید. بسیار زیباست. این کتاب تحسین بسیاری از منتقدانش را به همراه داشت هر چند نقدهای سختی نیز به آن شده است.

نظر من: واقعا داستانی است که در زمان خوندنش با افراد درون داستان زندگی میکنی. خودت را یکی از افراد داستان میبینی با اونها غذا میخوری میخوابی بیدار میشی میجنگی. یکی از دوستانم همسر اقای دولت آبادی را دیده بود و ازش در مورد این کتاب پرسیده بود؟ او پاسخ داده بود: یک شب صدای گریه شنیدم دیدم از اتاق محمود می آید رفتم و دیدم های های گریه میکند پرسیدم چه شده؟ او گفت من قهرمان داستانم را کشتم. این نشان واقعی بودن کامل داستان حتی برای نویسنده خودش دارد.
 
امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.
 
rt50...
ما را در سایت rt50 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arash ababa بازدید : 305 تاريخ : يکشنبه 28 مهر 1392 ساعت: 13:13