بعده مدت ها اومدم بنویسم
اصلا دیگه حال نوشتن ندارم دل و دماغیم واسه نوشتن ندارم
همیشه آرزو داشتم ده انگشتی و بدون اینکه به کیبورد نگاه کنم بنویسم:دی
الان هم فارسی و هم انگلیسی رو همینطور شدم:دی
الان فقط به مانیتور نگاه میکنم و مینویسم
خیلی احساس خوبیه:دی
بعضی جاها سوتی میدم ولی زیاد نه:دی
حال میده خدایی:دی
4-5 سال چتر بودن بالاخره یه سودی داشت:دی
تایپ انگلیسیم از فارسیم خیلی سریع تره:دی
خلاصه اینکه اصلا دیگه با احساس نمینویسم
اصن حس نوشتن هم ندارم
آدما چقد عوض میشن
4شنبه عیده قربانه قراره بریم دامغان و گرگان
امیدوارم خوش بگذزه
یادش به خیر بچگیا چقد شوق و ذوق داشتم واسه رفتن به مسافرت:دی
الان هیچ حس خاصی بهش ندارم :دی
آخه قرارمو با سجادمم به هم زد:(
ایشالا هفته ی دیگه میبینمش
حتما قسمت نبوده این هفته ببینمش دیگه
خیلی دوسش دارم
حس میکنم همونیه که میخوام
خدا حفظش کنه خیلی پسره خوب و دل پاکیه:)
دوسش دارم
خدایا شکرت
rt50...برچسب : نویسنده : arash ababa بازدید : 291