... وقتی خسته و خسته تر میری به تنهایی به موطن خود و محوطه ، خانه و کاشانه را تنهایی تنها می بینی و خموش خاطرات خود را در سکوت و تنهایی محض با ساختمان مسکونی که 1340 بر دیوار آن به کاگیل حک شده است و جز عکس پدر مرحوم خانواده و تصویر یک فرزند شهیدش بعلاوه در و دیوار و چوب و میخ و آثار و بقایای همه و همه ی آنانی که گویی اصلاً عمری و روزگاری به 52 سال از آنان نگذشته است ؛بــــــــــــــــــا نوزادی ، بچگی ، نوجوانی و جوانانی تو و بعد رفت و آمدهایت با دوستان و رفقا و تاهل تو و با بچه ها و نوه های همین خانواده و . . . تا الآن تنها و سکو ت و کور و کر و لال خونـــــــــــــــــــــــــــه بی کس و تنها خاموش و بی چراغ تر از همه و همه ی اون روز و شب ها ی شلوغی و زندگی اینجا خاموش و خاموش و خامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوش جــــــــــــــــــــــــــــــریان دارد وتـــــــــــــو یک شب تا صبح براحتی ، که نه بسختی مرور 52 سال حیاتت را در اینجا زندگی می کنی !!! و صبح ترک دیار و موطن ، که زندگی جریان دارد و تکرار تا روزی دیگر , ...ادامه مطلب