به تو سلام می کنم ...

ساخت وبلاگ

در اولین روز راه اندازی این وبلاگ کلامم را با شعری از "احمد شاملو" آغاز می کنم. 

 

 به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم 

و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود. 

 اگر فریاد مرغ و سایه علفم  

در خلوت تو این حقیقت را باز می یابم. 

خسته، خسته، از راه کوره های تردید می آیم. 

چون آینه ای از تو لبریزم. 

هیچ چیز مرا تسکین نمی دهد 

نه ساقه بازوهایت نه چشمه های تنت. 

بی تو خاموشم، شهری در شبم.  

تو طلوع می کنی  

من گرمایت را از دور می چشم و شهر من بیدار می شود. 

با غلغله ها، تردیدها، تلاشها، و غلغله مردد تلاشهایش. 

دیگر هیچ چیز نمی خواهد مرا تسکین دهد.  

دور از تو من شهری در شبم، ای " آفتاب

و غروبت مرا می سوزاند. 

من به دنبال سحری سرگردان می گردم.  

rt50...
ما را در سایت rt50 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arash ababa بازدید : 176 تاريخ : يکشنبه 28 مهر 1392 ساعت: 1:19